عقل نظری و عقل عملی در بستر تاریخ در اسلام، از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار است. با توجه به رویکرد اسلامی و واکاوی در اندیشه های فیلسوفان اسلامی این نتیجه حاصل می شود که هر یک از منظری خاص به این مقوله پرداخته اند. بنابر این تبیین آرای چند تن از این اندیشمندان اسلامی چکیده کامل
عقل نظری و عقل عملی در بستر تاریخ در اسلام، از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار است. با توجه به رویکرد اسلامی و واکاوی در اندیشه های فیلسوفان اسلامی این نتیجه حاصل می شود که هر یک از منظری خاص به این مقوله پرداخته اند. بنابر این تبیین آرای چند تن از این اندیشمندان اسلامی معاصر و غیر معاصر در مورد عقل نظری و عملی از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی سعی شده است به طور اختصار به اندیشه های ایشان پرداخته شود. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که آنها از دو دیدگاه به عقل نظری و عملی نظر کرده اند و در این اتفاق نظر دارند که عقل نظری را در چهار مرتبۀ هیولایی، بالملکه، بالفعل، و بالمستفاد در نظر می گیرند. و ادراک کلیات را جزو کارکرد های آن می دانند و عقل عملی را به چهار مرتبه تجلیه، تخلیه، تحلیه، و فنا تقسیم می کنند و کارکرد اصلی آن را تشخیص خوب و بد اعمال و رسید به خلق نیکو می-دانند. اختلاف نظر آنها درنحوه ادراک مفاهیم به صورت کلّی و جزئی و و ارتباط میان عقل نظری و عملی می باشد.
پرونده مقاله
بحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر ا چکیده کامل
بحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر اخلاقی تلقی نمود. براین اساس مطالعه تطبیقی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
کانت ذات معقول را دارای اختیار می داند. کانت ارادۀ انسان را اراده ای وابسته ولی ارادۀ خداوند را اراده ای مستقل می داند و برای پاسخ به شبهات مربوط به اختیار، حیطۀ عقل عملی را کارساز دانسته و عقل نظری را در این زمینه ناتوان می داند. ملاصدرا نیز انسان را مختار دانسته و اختیار او را در جهت حرکت نفس از مرتبه جسمانی به مرتبه تخلق به اخلاق و به مقصد رسیدن در اعلی مرتبه انسانی یعنی تجرد می داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که اختیار همانگونه که در فلسفه اخلاق کانت مهمترین جایگاه در انجام تکالیف انسانی دارند و در آن نتایج کار مطرح نیستند، همین موضوع در فلسفه اخلاق ملاصدرا قابل گفتگو و تطبیق است زیرا ملاصدرا اختیار را برای کسب فضایل عقلانی در انسان مطرح می کند و بنابراین در آن اموری نظیر پیامدها و سودانگاری مطرح نیست.
پرونده مقاله